آسیب شناسی موضوع آسیب ناشی از تربیت ناسالم و ناکارآمد فرزند
موضوع این نوشتار، بررسی لزوم جبران آسیب ها، مشکلات رفتاری، شخصیتی و وجودی است که بر اثر تربیت و پرورش ناکارآمد عارض فرزندان می گردد.
طرح مسأله و ضروت بحث
یکی از مواردی که در ارتباط با تربیت و پرورش فرزندان می توان مطرح نمود، جبران آسیب ها، مشکلات رفتاری، شخصیتی و وجودی است که بر اثر تربیت و پرورش ناکارآمد عارض فرزندان می گردد.در واقع اغلب این گونه ناهنجاری های رفتاری قابل اصلاح بوده و فرزندان اسیر مادام العمر چنین آسیب هایی نیستند و هر فردی توانایی لازم را برای ایجاد آگاهی و انگیزه مورد نیاز جهت رهایی از این گونه مشکلاتی که به واسطه تربیت های نادرست ایجاد می گردد را دارد.
عمده ترین نکاتی که در ارتباط با جبران و برطرف نمودن تربیت و پرورش ناکارآمد و ناسالم می توان عنوان نمود، به قرار زیر است:
١. اکثریت قریب به اتفاق افراد آسیب ها و ناکارآمدی های ناشی از تربیت و پرورش ناسالم را تجربه می نمایند.۲. درصد و میزان آسیب ها و پیامدهای مشکل آفرین ناشی از تربیت و پرورش ناکارآمد در افراد متفاوت است.
٣. اثرپذیری آدمی از تربیت دریافت شده
۴. آدمی موجودی انتخابگر بوده و اسیر تربیت دریافت شده از خانواده نیست.
۵. درگیری وجدال با خانواده به واسطه بعضی اشتباه های تربیتی، اتلاف وقت و از دست دادن فرصت ها خواهد بود.
۶. فرد مبتلا به آسیب های رفتاری ناشی از تربیت ناکارآمد، در صورت اقدام به خطا و یا جرم از نظر قانونی و جزایی تبرئه نخواهد بود.
۷. فرد مبتلا به آسیب های رفتاری ناشی از تربیت ناکارآمد از نظر شرعی نیز تبرئه نخواهد بود.
8. قابل جبران بودن آسیب های تربیتی بدان معنی نیست که والدین شیوه های سالم و کارآمد تربیت و پرورش فرزندان را نیاموزند.
9. هر فردی مسئولیت و توانایی لازم برای بازسازی رفتاری و شخصیتی خویش را دارد.
در ادامه، توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه می شود.
تجربه اکثر افراد نسبت به آسیب ها و ناکارآمدی ناشی از تربیت و پرورش ناسالم
اکثریت والدین در اغلب کشورهای جهان آموزشی در ارتباط با تربیت و پرورش فرزندان دریافت نمی کنند و از سوی دیگر سایر عوامل تأثیرگذار مانند عوامل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و آموزشی نیز در موقعیت ها و شرایطی از کنترل خانواده ها خارج بودهو والدین نیز تحت شرایط گوناگون عاطفی و ارتباطی، برخوردها و روش های متغییری را در تربیت فرزندان مورد استفاده قرار می دهند، به همین مناسبت بدیهی است که در بعضی موارد و زمینه ها، اشتباه ها و رویکردهای تربیتی نادرستی مورد استفاده قرار گرفته و فرزندان از این بابت دچار بعضی آسیب ها و مشکلاتی خواهند شد.
حتی بعضی افراد که سایرین در مورد آنها چنین استنباطی را دارند که آنان تربیت به نسبت سالم و کاملی را داشته اند، نیز مشاهده می شود که این گونه افراد نیز در زمینه ها و مواردی با کمبودها، کاستی ها و بعضی رویه های نادرست تربیتی مواجه بوده اند.
در مجموع اکثریت قریب به اتفاق افراد کمبودها و ناکارآمدی هایی را در زمینه های تربیتی در طول دوران رشد تجربه می نمایند.
تفاوت درصد و میزان آسیب های ناشی از تربیت و پرورش ناکارآمد در افراد
همان طور که اشاره شد، اکثریت قریب به اتفاق افراد تربیت های ناکافی، ناکارآمد و در برخی موارد و زمینه ها آسیب زا و مشکل آفرینی را در طول دوران رشد تجربه می نمایند، منتهی درصد و میزان آن در افراد متغییر و متفاوت است.بعضی اشخاص به واسطه قرار گرفتن در خانواده ای مشکل دار و بحران زده، آسیب های بیشتری را تجربه می کنند و برخی دیگر نیز با برخورداری از شرایط به نسبت بهتر و مناسب تر خانوادگی کمتر دچار آسیب ها و مشکلات تربیتی و پرورشی می شوند.
در هر صورت آسیب و کمبودهای تربیتی و پرورشی امری است که اکثریت افراد در زمینه ها و مواردی تجربه می نمایند، منتهی میزان و شدت این گونه کمبودها و آسیب ها متفاوت است.
اثرپذیری آدمی از تربیت دریافت شده از والدین
فرزند آدمی موجودی شکننده و آسیب پذیر است و تربیت و پرورش نادرستی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به فرزند انتقال می یابد، می تواند در رفتار فرزند جایگزین شده و رفتارهای نادرست و ناهنجار در رفتار فرزند ثبات یافته و فرزند مبتلا به اختلال در رفتار شود.نکته دیگری که باعث آسیب پذیری فرزند از بابت تربیت دریافت شده می گردد، ناتوانی فرزند در تجزیه و تحلیل فکری است و به همین مناسبت فرزند تربیتی را که در مورد او اعمال می شود را قادر به تشخیص درست از نادرست آن نیست و به همین جهت تربیتهای اعمال شده و رفتارهای مورد مشاهده در خانواده و آموخته های نادرست به تدریج در رفتار فرزند جایگزین می گردد.
اسیر نشدن در تربیت دریافت شده از خانواده با تغییر در رفتار
موضوعی که بعضی افراد آن را به درستی در نظر نمی گیرند، انتخاب گر بودن آدمی است که نوع بشر می تواند در برابر رویدادها، عوامل و اقدام های گوناگونی که با آنها مواجه می شود و هم چنین در ادامه می تواند نسبت به آنها واکنش نشان دهد، موجود انتخاب گری باشد.در واقع آدمی در ارتباط با بعضی امور دچار جبر بوده و اقدامی از او در ارتباط با تغییر آنها ساخته نیست. اما بعضی دیگر از امور و مسائل در حیطه اختیار و انتخابش بوده و می تواند تغییر و تحولاتی را در ارتباط با آنها به وجود آورد.
یکی از این عوامل که آدمی قادر است در برخورد با آنها حالت انفعالی نداشته و به صورت فعال و انتخاب گر عمل نماید، تربیت دریافت شده از والدین، خانواده، جامعه و فرهنگ است. در واقع آدمی در دوران کودکی و به دلیل ناتوانی در تحلیل فکری و ذهنی، تربیت دریافت شده در وی اثر گذاشته و موجب تغییر رفتار و عملکردش می شود.
تفکر در تربیت، جایی که فرزند تربیت شما را به چالش میکشد
اما پس از رسیدن به رشد و بالندگی رفتاری، فکری و ذهنی می تواند در ارتباط با تربیت دریافت شده از خانواده به تفکر پرداخته و تحلیل نماید که آنچه وی در تربیت و پرورش خانوادگی دریافت نموده از صحت و کارآمدی لازم برخوردار است یا خیر؟ و چنانچه ایراد و اشکالی در آن وجود داشت اقدام به رفع نموده و در صورتی که به افکار و رویه های سازنده و کارآمدتری نیاز داشت، به جایگزینی آن خواهد پرداخت.این امر در میان بسیاری افراد مشاهده می شود که آنچه را آنان از نظر وجودی بدان دست یافته اند، همگی محصول تربیت و پرورش خانواده نبوده، بلکه قسمت اعظم آن ساخته و پرداخته خودشان و تصمیمگیریها و تلاش هایی بوده که نتیجه تحلیل ها و انتخابهای فردیشان بوده است.
البته هیچ فردی نیز به صورت تمام و کمال ساخته و پرداخته خانواده نیست، بلکه خانواده عوامل اصلی و اولیه رشد را برای فرزند فراهم می کند و بخش بزرگی از فرآیند رشد به دست خود فرد به اجرا در می آید.
از دست دادن فرصت ها با درگیری و جدال با خانواده به واسطه بعضی اشتباه های تربیتی آنها
چنین امری برای بعضی افراد روی می دهد که آنها در دوره و موقعیتی در ارتباط با بعضی شیوه های مستقیم و یاغیرمستقیم نادرست تربیتی در مورد خویش پی می برند و احساسی ناخوشایند و احجاف گونه ای در ارتباط با آن به دست می آورند که چرا چنین تربیت و پرورش نادرستی در مورد آنها اعمال گردید و در ادامه آنان به بعضی آسیب ها و مشکلات رفتاری مبتلا شدند.چنین شیوه ای از تفکر به طور معمول پیامدهای سازنده ای را به همراه ندارد و در بعضی مواقع باعث درگیری با والدین و خانواده و در ادامه کینه به دل گرفتن و عمری را با این گونه کینه ها و درگیری ها سپری کرده و مقدار قابل توجهی از نیروی فکری و ذهنی خویش را صرف این گونه افکار و هیجان های ناخوشایند نمایند.
البته این مطلب بدان معنی نیست که شخص با خانواده صحبت نکند و در صورت امکان آنها را از بعضی رویه های نادرست آگاه نکند تا چنین امری در مورد سایر فرزندان دوباره تکرار نشود. اما جدال و درگیر شدن با والدین حتی اگر آنها روش های تربیتی نادرستی را مورد استفاده قرار داده اند، امر صحیح و مقرون به صرفه ای نبوده و شرایط فرساینده ای را در خانواده به وجود می آورد.
از سوی دیگر این نکته را بایستی در نظر داشت که چنین امری فراگیر بوده و اکثریت افراد این گونه آسیب ها، کمبودها و شیوه های نادرست تربیتی و پرورشی را تجربه می کنند. بنابراین از درگیری های بیهوده و اتلاف وقت و هدر دادن عمر و از به کار گرفتن توانایی های فکری و ذهنی به جای مسیرهای مولد و کارآمد در مواضعی فرساینده و آسیب زا، لازم است اکیدا خودداری شود.
عدم تبرئه قانونی فرد مجرم مبتلا به آسیب های رفتاری ناشی از تربیت ناکارآمد
هر فردی که تربیت تا حدودی ناقص و یا ناکارآمدی را دریافت نموده، لازم است که خود نیز مسئولیت اعمال و رفتارش را بر عهده گرفته و اقدام به بازسازی و اصلاح بعضی رفتارها، افکار و عملکردهای مشکل آفرین و آسیب زای خویش نماید.این امر در میان بعضی اشخاص ملاحظه شده که آنها به شناخت و آگاهی لازم رسیده اند که تربیت اعمال شده در موردشان صحیح نبوده، اما اقدامی نیز جهت برطرف نمودن آن به اجرا درنمی آورند و به نوعی با همان رفتارهای ناکارآمدشان زندگی کرده و فقط به متهم نمودن خانواده شان اکتفا می کنند. اما همین افراد چنانچه مرتکب جرمی شوند، در برابر قانون مسئول بوده و به دلیل برخورداری از خانواده ای مشکل دار، تبرئه نخواهند بود.
برای مثال، فردی که در خانواده ای که پدر و برادرانش معتاد باشند، او نیز دچار اعتیاد شود، به دلیل جرم بودن اعتیاد، او نیز مجرم خواهد بود، اما معتاد بودن اعضای خانواده باعث تبرئه ی او نخواهد شد.
عدم تبرئه شرعی فرد گناهکار مبتلا به آسیب های رفتاری ناشی از تربیت ناکارآمد
از نظر شرعی و الهی نیز همین امر مصداق دارد و در بعضی آیات قرآن به این نکته اشاره شده که افرادی که در دنیا اقدام به فساد نموده اند، پس از رفتن به جهان معنی، هنگامی که مورد سوال قرار می گیرند که "چرا در زمین فساد کردند؟"آنها در پاسخ خاطرنشان می کنند که "ما تقصیری نداشتیم، پدران، اجداد، مردم و اجتماع این گونه بودند و ما نیز مانند آنها شدیم." به آنان خطاب می شود که " آیا زمین خدا گسترده نبود؟ چرا هجرت نکردید؟"
بنابراین حتی اگر همه افراد مبتلا به فساد باشند، شخص با حضور داشتن در میان خانواده، افراد و اجتماع مبتلا به فساد نباید به چنین امری مبتلا شود. البته این تاکید آیات الهی به پرهیز از بعضی آموخته های موجود در خانواده، حاکی از توانایی آدمی در ساختن خویش و حذر کردن از عواملی است که می تواند آدمی را در مسیری آسیب زا قرار دهد.
لزوم آموزش والدین نسبت به شیوه های سالم و کارآمد تربیت و پرورش فرزندان
قابل جبران بودن آسیب های تربیتی بدان معنی نیست که والدین شیوه های سالم و کارآمد تربیت و پرورش فرزندان را نیاموزند. البته منظور از ارائه توضیحات در ارتباط با جبران آسیب های ناشی از تربیت و پرورش فرزندان می تواند جبران شده و با اقدام های اصلاحی رفتارهای آسیب خورده مرمت شده و شخص به تعادل رفتاری و وجودی لازم برسد.ولیکن چنانچه پدر و یا مادری قادر به اصلاح بعضی رویه ها و عملکردهای تربیتی و پرورشی خویش هستند، بایستی اقدام نموده و روش های سالمتر و کارآمدتری را جایگزین نمایند.
حتی اگر تمامی مشکلات رفتاری ناشی از تربیت ناسالم نیز قابل جبران باشد، بایستی تمامی تلاششان را مورد استفاده قرار داده تا تربیت و پرورش به نسبت سالمی را در ارتباط با فرزند به اجرا درآورند و به این نکته دلخوش نباشند که چنانچه اشتباه و یا مشکلی نیز از سوی آنان پیش آمد، فرزند می تواند آن را جبران نماید، بلکه این امر در ارتباط با مواردی است که به صورتی سهوی و نادانسته اتفاق می افتد و عمدی در کار نبوده است.
مسئولیت و توانایی لازم افراد برای بازسازی رفتاری و شخصیتی خویش
آدمی موجودی است که در هر موقعیت و شرایطی چنانچه بخواهد و یا نخواهد مسئولیت ساختن خویش را بر عهده دارد، در نهایت او مسئولیت ساختن خویش را بر عهده خواهد داشت.آدمی از سوی دیگر توانایی لازم و مورد نیاز برای بازسازی رفتاری و شخصیتی خویش را دارد. البته انجام این امر به آگاهی، تلاش و همت فرد نیاز دارد، از این رو افرادی که مسئولیت چنین امری را نپذیرند، خود را از رشد، تعالی و شکوفایی که لازمه زندگی آدمی است، محروم می نمایند.
جمع بندی و نتیجه گیری
موضوعی که بعضی افراد آن را به درستی در نظر نمی گیرند، انتخاب گر بودن آدمی است که نوع بشر می تواند در برابر رویدادها، عوامل و اقدام های گوناگونی که با آنها مواجه می شود و هم چنین در ادامه می تواند نسبت به آنها واکنش نشان دهد، موجود انتخاب گری باشد.در واقع آدمی در ارتباط با بعضی امور دچار جبر بوده و اقدامی از او در ارتباط با تغییر آنها ساخته نیست. اما بعضی دیگر از امور و مسائل در حیطه اختیار و انتخابش بوده و می تواند تغییر و تحولاتی را در ارتباط با آنها به وجود آورد.
در مجموع اغلب آسیب های ناشی از تربیت و پرورشی ناسالم و ناکارآمد قابل جبران است و آسیب ها و نارکارآمدی هایی در فرآیند رشد و تربیت اغلب افراد وجود دارد، اما خوشبختانه آدمی موجودی انتخاب گر بوده و اسیر دست عوامل بیرونی و اثرگذار بر وی مانند اجتماع، تربیت و پرورش والدین و سایر عوامل تأثیرگذار اجتماعی و فرهنگی نیست.
البته اگر اجازه دهد عوامل موجود می توانند بر رفتار و عملکردش تأثیر بگذارند. از این رو تربیت ها و پرورش های نادرست تجربه شده، قابل رفع و جبران بوده و شخص توانایی لازم برای بازسازی و رفع مشکلات ایجاد شده از این بابت را خواهد داشت.
منبع: ناکارآمدیها در تربیت فرزندان (شناخت عوامل مشکل آفرین در تربیت فرزند)، سعید کاوه، ناشر: انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، 1388ش، صص 268-259.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}